حالا میانه‌های میانه ای از تابستان است و رودها گویی که خشکیده اند و حالا آدم ها نیز گویی خشکیده اند و بهانه ها بسیار و نمودهای ظاهریشان بسیار تر و جهان کوچکشان را فریاد می زنند که بیشتر می خواسته اند و حالا محدود شده اند به اجبارها و تحمیل ها و به ناخواسته ها می تازند و به دیگران می تازند و به نزدیک می تازند و به دور هم شاید در دل و نه در زبان اما. آدم ها حالا بهانه گیر شده اند، بهانه شان اما بهانه ای بیش نیست که اگر بهانه ها شان سر جایش بود حالا وقت رود شدن است و نه خشکیدن. میانه ی تابستان که رودها همه می خشکند، وقت آب شدن است برای باقی ماندن رود و نه خشکیدن و خشکاندن برای بلعیدن آب.


از آن قرارهای احمقانه ...

در میانه‌ی تابستان که رود خشکید ...

آن ـ گاه ما از آب خواهیم گفت

ها ,بهانه ,حالا ,اند ,تازند ,تابستان ,و به ,تازند و ,اند و ,می تازند ,و نه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

متن آهنگ جدید تکست آهنگ sadeghisina988 کتاب مهندسی محیط زیست الهام اسراری فیلینـــگ نوشت مجله بازاریابی آنلاین دل نوشته های یک دل خسته دلـــ تنگــ امام زمان (عج) تعمیر انواع لوازم خانگی اپـ ـ ـ ـس وبلاگ تخصصی رشته الکترونیک