این هم یکی از آن ها بود که تا وقتی آن کار را انجام نداده باشم این کار را نخواهم کرد. از آن قرارهای خودساخته ی در لحظاتی خاص و شخصی. زمانی که سر به هوایی هایت سر به آسمان گذاشته اند و تو دوست داری چنین باشی و دوست ندارند چنان باشی. زمانی که مثل آن خلسه های همیشگی جهان را از دورتر می بینی و تصمیم می گیری به تلافی تمام سر به سر گذاشتن هایش با تو سر به سرش بگذاری و در قدم اول برای مدتی رهایش کنی که رهایت کند و بعد زمانی می گذرد و می بینی هر دو هم را رها کرده ایم و در میانه ی زمانی هستی که پر از هیچ است. پوچی خود خواسته ای که آن نقش منفی حروف شکل دهنده اش را نمی بینی و همه می بینند.

بعد از آن خلسه اما نه آن کار را کرده ای هنوز و نه بر مدار معمولیات و قاعده ها این کار را. خب چه می شود کرد که باز می شود شروع یک قرار جدید که فعلا قراری نگذاری که قرار گذاشتن بر مدار عقل می گذرد اگر قرار بر رخدادش باشد و نه احساس.

از این پوسته ی خویشتن چگونه می توانم رها شوم تا زمانی که بر مدار طبیعییات می خواهند‎ تو را و بر مدار معمولییات می خواهی خود را ؟


از آن قرارهای احمقانه ...

در میانه‌ی تابستان که رود خشکید ...

آن ـ گاه ما از آب خواهیم گفت

سر ,زمانی ,مدار ,کار ,ی ,بینی ,بر مدار ,کار را ,از آن ,سر به ,زمانی که

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه دهکده هنرفردوس server00 محققین مجمع منہاج الصادقین روندو چاپ دیجبتال روز آموزش موبایل و کامپیوتر شاهدان خوسار(خوانسار) وبلاگ شخصی مداح و خواننده انقلابی کربلایی اسماعیل ارندان واگویه های دلارام the news of the best world wide web پی آهنگ | دانلود بروزتزین موزیک هااا